– پادشاهی بود که در دربارش یه آشپز کار همیشه خوشحال کار میکرد پادشاه از وزیر باتدبیرش راز شادی اون آشپز فقیر رو پرسید که در جوابش وزیر گروه ۹۹ رو به پادشاه معرفی کرد – پیرمردی صبح زود از خونه اش بیرون اومد ؛ توی راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرین ……Kirjoittanut PersianBMS

-یه سخنران معروف در سالنی که حدود ۲۰۰ نفر جمعیّت داشت با یه اسکناس ۲۰ دلاری درس جالبی به حضار میده. -پدری هر شب قبل از خواب از دخترش میخواست که اگه اونو دوست داره اون گردنبند بدلش رو به پدر بده ولی هرشب دخترک گریه میکرد تا اینکه بالاخره راضی به اینکار میشه…Kirjoittanut PersianBMS

استاد دانشگاهی از دانشجوهاش میخواد درباره ۲۰۰ نوجوون که در قسمت کثیف و پرجمعیّت شهر زندگی میکردن تحقیق کنن و پیش بینی خودشونو درباره آینده اونها بنویسند نتیجه این بود”هیچ شانسی ندارن” ولی بعد از ۲۵ سال…Kirjoittanut PersianBMS

مردی که عاشق یه دختر جوون بنام «دویی» شده بود به همسرش پیشنهاد طلاق می‌ده ولی همسرش براش یه شرطی می‌ذاره و مرد هم قبول می‌کنه و اتفاقات جالبی می‌افته.Kirjoittanut PersianBMS

– مدیر جوانی با ماشین گرونش مشغول رانندگی بود که یه دفعه یه آجر با شدت به ماشینش برخورد می‌کنه وقتی ترمز می‌گیره می‌بینه که یه بچه اونجا ایستاده. – یه تاجر آمریکایی می‌خواد به یه ماهیگیر مکزیکی راهی یاد بده که از نظر اقتصادی پیشرفت کنه ولی ماهیگیر با چند تا سؤال ساده تاجر رو غافلگیر می‌کنه.Kirjoittanut PersianBMS

- پسر بچه ای وارد مغازه ه میشه که یه توله سگ بخره ولی از بین همه توله ها اونی رو انتخاب میکنه که میلنگیده - مرد میانسالی با همسرش در یه شب طوفانی وارد هتلی میشن که تمام اتاقاش پر بود ولی کارمند هتل اتاق خودشو به اونا میدهKirjoittanut PersianBMS

رابی کلاس پیانو می‌ره و معلمش اصلا ازش راضی نیست یه مدت کلاس پیانو نمی‌ره تا اینکه درست روز کنسرت پیداش می‌شه…Kirjoittanut PersianBMS

– جواب بسیار ساده‌ای که یه دانشجوی فیزیک دانشگاه کپنهاک به این سوال می‌ده در نظر اول باعث رد شدنش می‌شه – کشتی غول پیکری خراب می‌شه و همه تعمیرکارا از تعمیرش عاجز می‌شن ولی یه تعمیرکار پیر میاد و…Kirjoittanut PersianBMS

پسر بچه ای عاشق فوتباله ولی به خاطر هیکل ضعیف و لاغرش همیشه روی نیمکت ذخیره ها میشینه تا اینکه پدرش از دنیا میره…Kirjoittanut PersianBMS

– در جنگ جهانی اول یکی از سربازا از توی سنگرش می‌بینه که دوستش درست وسط میدان جنگ تیر خورده سرباز با اینکه خطر مرگ رو جلوی چشماش می‌دید تصمیم می‌گیره که به کمک دوستش بره… – آرایشگری بود که به وجود خدا عقیده نداشت. یه روز یکی از مشتریاش بعد از اینکه اصلاح سرش تموم می‌شه نکته جالبی رو مطرح می‌کنه …Kirjoittanut PersianBMS

– پدربزرگی با نوه‌اش تو کلبه‌ای کنار رودخونه زندگی می‌کردن یه روز با سبد زغال یه آزمایشی می‌کنن – جولیا تازه وارد مدرسه جدیدش شده بود و چون قیافه خیلی زیبایی نداشت از همون اول مورد تمسخر قرار گرفت…Kirjoittanut PersianBMS

مرد جوانی همیشه تو دلش به خودش می‌گفت مگه خدا با ما حرف هم می‌زنه؟ تا اینکه…Kirjoittanut PersianBMS

پسری ۶ ساله دچار بیماری سرطان خون می‌شه و مادرش سعی می‌کنه هرطور شده به آرزوی پسرش جامه عمل بپوشونه...Kirjoittanut PersianBMS

پسر بچه قصه ما درست در شب کریسمس مجبور میشه توی برف زمستون یه کار عجیبی بکنه…Kirjoittanut PersianBMS

دونا با شاگرداش تصمیم می‌گیرن تمام ناتوانی‌های خودشونو روی کاغذ بیارن…Kirjoittanut PersianBMS

مادری از بچه‌اش می‌پرسه مهم‌ترین عضو بدنش چیه ولی جواب‌هاش مادرشو راضی نمی‌کنه پسر بچه‌ای وقتی می‌فهمه صاحبش ماشینشو از برادرش هدیه گرفته یه آرزوی جالب می‌کنه که شنیدنیه…Kirjoittanut PersianBMS

خواهر و برادری که تصمیم می‌گیرن نویسنده بشن معلم‌های هر کدوم به روش خودشون به اونا کمک می‌کنن ولی متاسفانه...Kirjoittanut PersianBMS

ّپسرکی با آدم توی تلفن که بهش می‌گفتن اطلاعات لطفا آشنا می‌شه که…Kirjoittanut PersianBMS

مردی با ماشین قدیمیش به یه خانم پولدار با ماشین مدل بالاش برخورد می‌کنه که احتیاج به کمک داره….Kirjoittanut PersianBMS

هواپیمای کشیش دچار طوفان شدیدی می‌شه و برای یه لحظه به ایمان خودش شک می‌کنه…Kirjoittanut PersianBMS

داستان یه سرباز لهستانیه که تو جریان جنگ جهانی دوم اسیر شده بود ولی ناباورانه نجات پیدا می‌کنه…Kirjoittanut PersianBMS

مرد فقیری بی حوصله و غمگین کنار خیابون نشسته بود که یه دفعه متوجه می‌شه یه خانم زیبا و ثروتمند جلوش ایستاده…Kirjoittanut PersianBMS

معلم خوش ذوقی به هرکدوم از شاگرداش سه تا روبان می ده و ازشون یه کاری می خوادKirjoittanut PersianBMS

تو این داستان مدیر ورشکسته شرکت با پیرمردی آشنا می شه که زندگیش رو تغییر می ده و تازه بعد از یک سال می فهمه که اون پیرمرد کی بوده…Kirjoittanut PersianBMS

Zaban Ki Hifazat Ki Ahmmiyyat Page-1-6Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Bay Maqsad Guftugu Say Ijtinab Ki Ahammiyyat Page-7-11Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Zaban Ki Halakatain Page-12-16Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Zaban Ki Halakatain Page-16-18Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Zaban Ki Halakatain Page-19-22Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Zaban Ka Ghalat Isti'maal, Bohtaan, Chughli Page-23-29Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Aabru Raizi Page-30-32Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

La'an Ta'an, Larra'i Jhagrra Page-33-37Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Fohsh Goi, Mazaq Urrana Page-38-41Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Jhoot, Jhooti Qasam, Jhooti Gawahi Page-42-47Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Ehsan Jatana, Bahs o Mubahasah, Buraiyon Ka Tazkirah Page-48-51Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Zaban Ka Darust Isti'maal Page-52-58Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Achhi Guftgu Kay Fa'iday, Achhi Guftugu Kay Achhay Jismani Asraat, Page-59-70Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi

Zaban Kay Ghalat Isti'maal Ka Kaffarah, Zaban Ki Hifazat Ki Du'aain Page-71-79Kirjoittanut Dr. Farhat Hashmi